نوشته شده توسط: مسعود عبدی
اگه خواستی سفر کنی ،
چشمامو فانوس راهت می کنم ،
اگه چشمات بارون و سرده ،
غمی نیست پلکامو چتر نگاهت می کنم .
اگر باغ نگاهم پر ز خار است ،
گلم تاراج دست روزگار است ،
به چشمانت قسم با بودن تو ،
زمستانی ترین روزم بهار است.
ای نگاهت رونق فردای من /
ای کلامت بهترین اثبات من /
در تو معنی می شود دنیای من /
با تو ماندن آرزو رویای من
دوست دارم رو کجا بنویسم که ماندگار شود!
روی شبنم ، اگه از شاخه چکید چی ؟
روی برگ گلبرگ ، اگه زمستون شد چی ؟
روی بستر ساحل ، اگه موجا پاکش کنن چی ؟
پس بهتره لحظه لحظه های دلتنگی ام با خودم زمزمه کنم دوستت دارم...